کتاب القضاء

مباحثی از کتاب القضا شرح لمعه

کتاب القضاء

مباحثی از کتاب القضا شرح لمعه

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قاضی تحکیم» ثبت شده است

۰۲
شهریور

هو الحق و له الحمد

در مطالب گذشته با تعریف قاضی تحکیم آشنا شدیم. در این مطلب به شرائط قاضی تحکیم در کتاب لمعه می پردازیم. مرحوم شهید اول در کتاب لمعه آورده که شرایط قاضی منصوب (نصب از جانب امام معصوم (علیه السلام) - بلوغ - عقل - حلال زادگی - عدالت - ایمان - اهلیت فتوا داشتن یعنی مجتهد بودن - مرد بودن - بینایی - قدرت نوشتن) لازم نیست در قاضی تحکیم باشد، که این مطلب محل اختلاف فقهاء می باشد تا حدی که خود شهید اول در کتاب دروس فرموده که شرایط قاضی تحکیم دقبقا همان شرایط قاضی تحکیم می باشد و این قول اخیر، نظر محقق در شرائع و علامه در قواعد می باشد.

توجیه کلام شهید اول :

شهید ثانی (رحمه الله) در روضه البهیه دو توجیه برای این حرف شهید اول (رحمه الله) آورده است.

توجیه اول : احتمال می رود شهید اول شرائط قاضی تحکیم را از مجموع شرایط قاضی منصوب استثنا کرده است بدین معنا که قاضی تحکیم لازم نیست همه شرایط قاضی منصوب را با هم داشته باشد بلکه اگر نصب از جانب امام (علیه السلام) را نداشته باشد، باز هم می توان به عنوان قاضی تحکیم انتخاب شود.

توجیه دوم : احتمال می رود مرحوم مصنف دو قید «قدرت نوشتن و بینایی» را از قاضی تحکیم مستثی کرده است  چنانچه این دو قید در قاضی منصوب نیز محل خلاف بود چون بعضی از فقاء قائل بودن که این دو قید از شروط قاضی منصوب است و برخی این دو قید را لازم نمی دانستند. (یکی از دلائلی که ثابت می کند این دو قید برای قاضی منصوب می باشد و نه قاضی تحکیم این است که قاضی تحکیم فقط بین دعوای خصمین رسیدگی می کردند نه مانند قاضی منصوب که وقایع اختلافی زیادی را باید رسیدگی کند.)

  • محمد جواد درویش زاده
۱۷
مرداد

هو الحق و له الحمد


در کتاب لمعه چهار وظیفه برای قاضی ذکر شده است، یکی از آن وظایف حکم کردن قاضی می باشد و آن در صورت است که سه شرط با هم جمع شده باشند :

اول : مدعی، ادعای خود را بیان کرده باشد.

دوم : حکم نزد قاضی واضح شده باشد.

سوم : ذی نفع از قاضی درخواست حکم کند.

پس از اجتماع این سه امر قاضی باید با صیغه های خاصی حکم کند‌. در بین فقهاء 5 صیغه پذیرفته شده است و دو صیغه هم کاملا رد شده و غیر مکفی شمرده شده است و همچنین در سه مورد هم اخنلاف وجود دارد، و آن ها از این قرار است :

صیغ مورد پذیرش فقها در حکم دادن قاضی :

1- حَکَمتُ

2- قَضَیتُ

3- مضیتُ

4- الزمتُ

5- اَنفَذتُ

صیغ مردود نزد فقها در حکم دادن قاضی :

1- ثَبَتَ عندی (ادعای تو نزد من (قاضی) ثابت شد.)

2- اَنَّ دَعواک ثابته (ادعای تو ثابت شد)

موارد مورد اختلاف بین فقها در حکم دادن قاضی :

1- قاضی به ذی نفع امر کند تا عین مالش را بگیرد.

2- قاضی حق را به صاحبش بدهد.

3- قاضی به ذی نفع امر کند تا در مالش تصرف نماید.

* مرحوم علامه این موارد اخیر را پذیرفته است لکن مرحوم شهید اول سخنی در این باره نگفته اند.

  • محمد جواد درویش زاده
۱۱
مرداد

هو الحق و له الحمد

یکی از اقسام قاضی، قاضی تحکیم است که بنابر نظر فقهایی نظیر شهید اول و شهید ثانی که از شرایط قاضی "اجتهاد خود قاضی" را شرط میدانند، فقط در عصر معصوم (علیه السلام) تحقق می بابد که بحث آن به صورت تفصیل ان شاء الله خواهد آمد.

بحثی که امروز مطرح میکنم تعریف قاضی تحکیم در لمعه و روضه است. بنابر این شرایط قاضی تحکیم نیز به قید حیات و توفیق به زودی مطرح خواهیم کرد.

شش قید مهم در تعریف قاضی تحکیم بدین شرح است :

اول :  قاضی تحکیم شخصی است که طرفین و خصمین بر او راضی می شوند.

دوم : رضایت طرفین دعوا بر این شخص برای حکم دادن و اجرای حق است در بین آنان.

سوم : قاضی تحکیم انتخاب می شود لکن درحالی که از جانب امام (علیه السلام) قاضی منصوب وجود دارد.

چهارم : این شخص (قاضی تحکیم) فقط در زمان امام (علسه السلام) مشروعیت دارد.

پنجم : حکم این بر طرفین دعوا نافذ است.

ششم : این قید که بین فقه اختلاف است در این است که قاضی تحکیم لازم نیست دارای همه شرایط قاضی منصوب باشد که برخی نظیر محقق و علامه این حرف را قبول ندارند و در برخی دیگر نیز که به این قول قائل هستند، اختلاف وجود دارد که قاضی تحکیم کدام شرایط و یا شرط را لازم نیست دارا باشد که این بحث نیز ان شاء الله به صورت مفصل مطرح می شود. لکن بالاجمال باید دانست که احسن الاقوال در این قید، این است که قائل شویم قاضی تحکیم لازم نیست همه شرایط را با هم دارا باشد بلکه لازم نیست شرط "نصب از جانب امام (علیه السلام)) در او باشد.

  • محمد جواد درویش زاده